کد خبر 397108
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۲

از آغاز قرن سیزدهم ه.ق رقابت‌های روزافزون در میان نیروهای مختلف در افغانستان بوجود آمده بود. انگلیسی‌ها برای حفظ مستعمرات خود در هند و جلوگیری از دستبرد روس‌ها که همواره در آسیای مرکزی به هندوستان نزدیکتر می شدند و آسانترین راه ورود به هند همان راه افغانستان بود.

گروه تاریخ مشرق- اقدامات عباس میرزا در شرق ایران به دلیل اوضاع حساس منطقه متفاوت از سیاست‌های او در دیگر مناطق کشور بود و این را از سلسله اقدامات و واکنش های او به ناآرامی‌های منطقه می‌توان دریافت. وی تلاش می‌کرد تا با نظارت جدی بر حکام افغانستان و خراسان، آنها را مطیع دولت مرکزی نگهدارد. اما پس از اتمام جنگ‌های ایران و روس تهدید اصلی در هرات بود. در حقیقت حرکت عباس میرزا به سمت هرات اعلان جنگ ایران به انگلیس بود که دوره‌ای از تنش‌های جدید را در سطح کشور بوجود آورد، و در نهایت منجر به جنگ رسمی بین ایران و انگلیس شد.

چرا افغانستان از ایران جدا شد

موفقیت‌های پی در پی عباس میرزا در نقاط مختلف کشور در سرکوب مخالفان محلی- که عمدتا به تحریک دول روس و انگلیس بودند- انگلیسی‌ها را به تکاپو واداشته بود تا جلوی پیشروی‌های ولیعهد را بگیرند؛ چرا که قطعا اقدام بعدی عباس میرزا در ایجاد ثبات سیاسی در کشور مسئله هرات بود. اما درایت و کاردانی که نزد عباس میرزا وجود داشت، به هیچ وجه در امثال میرزا آقا خان نوری ملقب به اعتماد الدوله دیده نمی شد. فردی که به محض مشاهده خطر سقوط خود در منصب صدرات، تحت فشار انگلیسی‌ها «معاهده پاریس» را با دولت انگلیس امضاء و طبق آن افغانستان برای همیشه از ایران جدا شد.

*اقدامات عباس میرزا در شرق ایران


از آغاز قرن سیزدهم ه.ق رقابت‌های روزافزون در میان نیروهای مختلف در افغانستان بوجود آمده بود. انگلیسی‌ها برای حفظ مستعمرات خود در هند و جلوگیری از دستبرد روس‌ها که همواره در آسیای مرکزی به هندوستان نزدیکتر می شدند و آسانترین راه ورود به هند همان راه افغانستان بود، به طور جدی وارد مسئله افغانستان شد. انگلیسی‌ها در کل دوره قاجار همواره تلاش می کردند تا ایران را کاملا ناتوان کرده و نیروی آن را برای مبارزه با نیروهای استعماری به تحلیل ببرند.

یکی از این سیاست‌ها این بود که ایران را بدست روسها ناتوان کنند تا رقیبی برای افغانستان وجود نداشته باشد(1). این سیاست تا انقلاب 1917 روسیه همچنان ادامه داشت و هر اندازه که روسیه به مرزهای افغانستان نزدیکتر می شد، تصمیم انگلیسیها نیز برای ایجاد نا آرامی در ایران و درگیر کردن آن با مشکلات داخلی کشور دو چندان می شد. تا اینکه جنگ‌های ایران و روس شروع شد و خیال انگلیس برای مدتی آسوده گشت. اما عباس میرزا که در آن زمان ولیعهد بود به هیچ وجه دخالت دول بیگانه در مرزهای کشور را بر نمی تافت و بدین منظور بلافاصله پس از اتمام جنگ‌های ایران و روس عازم منطقه شرق شد تا موضوع هرات را که بین ایران و انگلیس حل و فصل نماید.

اقدامات عباس میرزا در شرق ایران به دلیل اوضاع حساس منطقه متفاوت از سیاست‌های او در دیگر مناطق کشور بود و این را از سلسله اقدامات و واکنش های او به ناآرامیهای منطقه می توان دریافت. چرا که دولت انگلیس با توجه به دوری پایتخت ایران از افغانستان و عدم امکان نظارت مستمر و جدی دولت بر منطقه شرق، فرصت را برای تعرض به خاک ایران مغتنم شمرده بود و این مسئله از دید عباس میرزا دور نمانده بود. بخصوص طرح مسئله بلوچ ها، افغانی ها و دیگر اقوام و گروههای بومی و مذهبی که مستعد ایجاد شکاف و تفرقه در منطقه بودند؛ بدین ترتیب دولت انگلیس بصورت جدی وارد شرق ایران شده بود تا آنرا به حیات خلوت خود تبدیل کرده و به این شکل راهی جدید برای ورود آسانتر به هند گشوده و در ضمن آن، تلاش می کرد تا بتواند ایران را نیز بتدریج وارد مستعمرات خود در آسیای غربی کند. اما درگیریهای ایران در جبهه شمال با روسها مانع از آن شده بود تا حکومت قاجار با تمام قوا به مقابله با سیاستهای استعمارگرانه انگلیس در شرق ایران بپردازد.

با این حال درایت و کاردانی عباس میرزا مانع از زیاده خواهی های انگلیسیها در این منطقه شده بود. وی تلاش می کرد تا با نظارت جدی بر حکام افغانستان و خراسان، آنها را مطیع دولت مرکزی نگهدارد. بنابراین فتحعلی شاه با کسب اطمینان از مرزهای شمالی کشور، عباس میرزا را مسئول رسیدگی به ناآرامیهای شرق کشور کرد. در همین راستا بود که محمود میرزا را به افغانستان فرستاد تا از نافرمانی حاکم آن منطقه جلوگیری نماید(2). و خود نیز به همراه قائم مقام ثانی وزیر خود، راهی شرق شد. در این دوره افراد مختلفی در شرق ایران علم طغیان و شورش علیه دولت مرکزی را برافراشته بودند و چون وسعت منطقه زیاد بود، کار عباس میرزا برای برقراری امنیت در این گستره وسیع از خاک ایران بسیار دشوار می نمود. غیر از عبدالرضا خان و شجاع السلطنه که مدعیان اصلی منطقه بودند، مدعیان دیگری نیز در خراسان بودند که از جمله آنها می توان به محمدخان قرائی و رضاقلی خان اشاره کرد. خطر خراسان به حدی بود که حتی مردم مشهد قصد جلوگیری از ورود ولیعهد به شهر را داشتند که پس از شنیدن خبر فتوحات خسرو میرزا در قائنات و مناطق همجوار از در اطاعت درآمدند و ولیعهد بدون زحمت وارد مشهد شد(3) و با اعمال قدرت نظامی امنیت شهر را بازگرداند. در مشهد خسرو میرزا نیز به ولیعهد پیوست و فتنه محمدخان در منطقه خراسان دفع شد.

پس از اتمام کار خراسان عباس میرزا با دستور فتحعلی شاه مامور بازپس گیری هرات بود. البته دولت روسیه نیز در تحریک شاه قاجار برای صدور این فرمان نقش موثری داشت و با تحریک ایران به لشکرکشی به افغانستان درصدد بودند تا از یک طرف با تهدید افغانستان و معابر هند که کلید آنها شهر هرات بود، در انگلیسیها که رقیب آنها در آسیا بودند، ایجاد رعب و وحشت کنند و از طرفی خیال ایران را از سمت آذربایجان و بازپس گرفتن ولایات از دست رفته منصرف کنند. در مقابل دولت انگلیس نیز سعی داشت تا با ایجاد نا آرامی در خراسان و مسلح کردن افاغنه اجازه دخالت به ایران را در این قسمت ندهد. حرکت عباس میرزا به سمت هرات در حقیقت اعلان جنگ ایران به انگلیس بود که دوره ای از تنش های جدید را در سطح کشور بوجود آورد، و در نهایت منجر به جنگ رسمی بین ایران و انگلیس شد(4). اما چرا شخص عباس میرزا برای حل مسئله افغانستان به آن منطقه اعزام شد. با توجه به آنکه عباس میرزا نخستین گزینه برای جانشینی فتحعلی شاه بود، ولی شاه به اصرار او را مأمور حل و فصل مسئله افغانستان کرد. دلایل این انتخاب از جنبه های مختلف قابل بررسی است که به برخی از آنها اشاره می شود:

1- اعتماد کامل فتحعلی شاه به عباس میرزا به عنوان شخص اول مملکت پس از شاه.

2- تواناییهای عباس میرزا در دفع و سرکوب تنش های مرزی و قومی.

3- پیروزیهای عباس میرزا در عقب راندن روسها در جبهه شمال و شمال غرب کشور.

4- موفقیت های اخیر عباس میرزا در خراسان و سرکوب مخالفان محلی در آن منطقه.

5- توان عباس میرزا در استفاده حداکثری از توان نظامی و سیاسی کشور برای حل منازعات مرزی و داخلی.

6- وطن دوستی خاص عباس میرزا که او را در حفظ تمامیت ارضی کشور مصمم تر می کرد.

با آنکه خطر روسیه در شمال بسیار جدی تر از خطر انگیس در شرق بود، اما موفقیت های پی در پی عباس میرزا در نقاط مختلف کشور در سرکوب مخالفان محلی- که عمدتا به تحریک دول روس و انگلیس بودند- انگلیسیها را به تکاپو واداشته بود تا جلوی پیشرویهای ولیعهد را بگیرند؛ چرا که قطعا اقدام بعدی عباس میرزا در ایجاد ثبات سیاسی در کشور منطقه هرات بود که بتدریج به مشکلی جدی برای حاکمیت ارضی کشور بدل شده بود. چه آنکه قسمت تصرف شدۀ شرق ایران بدست انگلیسیها، بسیار وسیع تر از بخشی بود که در شمال غرب ایران از خاک ایران جدا شد که تهدیدی بالفعل برای حاکمیت ارضی کشور محسوب می شد.

هر چند عباس میرزا موفق به تصرف هرات نشد، اما اقدامات او در شرق ایران و بخصوص در خراسان مانع از گسترش دخالت روسها و انگلیسیها در این منطقه شد. همچنانکه پس از مرگ وی، انگلیسیها جسورانه تر طرح جدایی افغانستان از ایران را پیش بردند و اطرافیان عباس میرزا نیز قادر به تصرف هرات و الحاق آن به ایران نشدند؛ در حالیکه عباس میرزا در شمال کشور این امر را به خوبی به انجام رسانده بود، هر چند که بخش هایی از خاک کشور از ایران جدا شد، اما نباید از یاد برد که در آن برهه در شمال کشور، وی با یک دولت استعمارگر که از یک ارتش مدرن بهره می برد، در حال مبارزه بود و تنها او می توانست در برابر تهاجمات استعمارگران به خاک کشور جلوگیری کند. عباس میرزا هم در امور نظامی بسیار موفق عمل کرده بود و هم در زمینه مملکت داری بر امور کشور آشنا و آگاه بود. از طرفی جلوی دست اندازی استعمارگران به خاک کشور را می گرفت، و از طرف دیگر با کمک اروپائیان ایرانیان را با نظام جدید آشنا می کرد. اما در هرات مرگ ناگهانی وی اوضاع را به ضرر ایران تغییر داد. بلافاصله پس از انتشار خبر مرگ عباس میرزا، قائم مقام که فرمانده قوای ایران در هرات بود، دست از محاصره کشیده و صلاح را در عقب نشینی دید و بدین ترتیب مسئله هرات تا دوره ناصرالدین شاه حل نشده باقی ماند.

*معاهده پاریس:


انگلیسی‌ها همواره در قراردادهای خود با ایران به حق حاکمیت ایران بر هرات احترام می گذاشتند و آنرا برای ایران به رسمیت می شناختند اما پس از جنگهای ایران و روس آنها بر خلاف تعهدهای قبلی خود، در مسئله افغانستان دخالت کردند و به تحریک افغان ها علیه ایران پرداختند؛ بنابراین مسئله هرات در روابط ایران و انگلیس اهمیت خاصی یافت(5). عباس میرزا که پس از آرام کردن خراسان و ایالت های شرقی، پسرش محمد میرزا را برای تسخیر هرات فرستاده بود. توانست هرات را در محاصره درآورده و امیر هرات را وادار به تسلیم نماید، اما با مرگ ناگهانی او، قائم مقام و محمد میرزا دست از محاصره کشیده و به تهران بازگشتند(6).

با مقایسه دوران صدارت آقا خان و عباس میرزا باید به یک حقیقت تاریخی اشاره کرد و آن اینکه درایت و کاردانی که نزد عباس میرزا وجود داشت، به هیچ وجه در امثال میرزا آقا خان نوری ملقب به اعتماد الدوله دیده نمی شد. وی پس از قطع روابط سیاسی با انگلیسیها، عازم محاصره هرات شد تا شاید کار ناتمام عباس میرزا را به نتیجه برساند. اما اقدام او در قطع روابط سیاسی با دولت انگلیس، شرایط را سخت تر کرد و دولت انگلیس را وادار به وارد کردن نیروی نظامی به جنوب ایران کرد تا از این طریق ایران را وادار به عقب نشینی از هرات و خروج از خاک افغانستان کند.

پس از محاصره هرات طبیعی بود که حفظ محاصره برای اعتماد الدوله بسیار سخت باشد. این محاصره در زمانی رخ داده بود که جنگ کریمه بین روسیه از یک طرف، و عثمانی، انگلیس و فرانسه از طرف دیگر در جریان بود. هر یک از دول مذکور درصدد اعمال فشارهای سیاسی خود بر روسیه بودند و یکی از این راهها ایران بود. اما مشکل دیگر ایران به اختلاف بین صدراعظم و شاه بر می گشت؛ چرا که موضع دوگانه آنها در خصوص جانبداری از یکی از طرفین جنگ کریمه، اوضاع را بر ضد ایران متشنج تر می کرد. و در نهایت صدر اعظم اعتماد الدوله طرف روسها را گرفته و بنا به سفارش روسها به هرات لشکر کشید.

متعاقب این اقدام، انگلیسیها مناطقی از جنوب ایران از جمله بوشهر را به تصرف خود درآوردند. در پی آن فرخ خان امین الدوله که در پاریس به دنبال انجام مذاکرات با انگلیسیها با وساطت دولت فرانسه بود، تحت فشار انگلیسیها «معاهده پاریس» را با دولت انگلیس امضاء و طبق آن افغانستان برای همیشه از ایران جدا شد(7). در بند ششم معاهده قید شد که به موجب آن ایران از کلیه ادعاهای سلطنتی خود بر شهر هرات و ممالک افغان دست برداشت و استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت(8). با تعیین این شرایط در معاهده، انگلیس به خواسته خود یعنی ایجاد منطقه حائل میان هند و قلمروهای غربی آن دست یافت و تنها حق ایران در این عهدنامه در مورد هرات بود که در صورت تجاوز افغانستان به مرزهای ایران، بتواند از حمله متجاوزان جلوگیری کند، مشروط بر اینکه پس از رفع تهاجم، قوای نظامی خود را بازگرداند و شهر یا بخشی از خاک افغانستان را ضمیمه خود نکند(9).

گفته شده است که میرزا آقا خان در تحمیل معاهده پاریس نقش زیادی داشته است. وی به فرخ خان دستور داده بوده تا به هر صورتی که شده زمینه عقد پیمان صلح را فراهم کند. این در حالی بود که دولت انگلیس هنگام مذاکره برای صلح، زیر فشار انقلاب در هند بود. از اینرو عجله و شتاب آقا خان نوری برای عقد قرارداد صلح از خیانت های او در قضیه هرات به شمار می رود(10). در حقیقت با مقایسه دوران عباس میرزا و میرزا آقا خان می توان گقت که زمامداری آقا خان معرف تفکر ارتجاعی است که دشمن هر نوع نوآوری و اندیشه ترقی خواهانه است. غرامت صدارت آقاخان برای ایران، رسوایی جنگ هرات بود(11).

*نتیجه گیری:


عهدنامه پاریس ضربه سختی بر استقلال سیاسی و اقتصادی ایران وارد آورد؛ مهمترین مسئله نیز ایجاد محدودیت ارضی برای ایران بود. همچنین جدایی افغانستان از ایران زمینه ساز جدایی بخش های دیگری از خراسان و بلوچستان از این کشور شد. تصرف مرو بدست روسها و انعقاد قرارداد آخال در سال 1299 ق نیز از پیامدهای این معاهده محسوب می شود. در حقیقت دقت در مفاد و شیوه وصول معاهده پاریس، ما را به تحولات دوره عباس میرزا متوجه می سازد.

شاید مسئله هرات و افغانستان می توانست با سیاستمداری و هوش سیاسی صدراعظم وقت به نفع ایران حل شود. اگرچه معاهده پاریس و قرارداد ترکمنچای در اصل ماجرا فرقی با هم نداشتند، اما در مسئله افغانستان امکان جولان بیشتری برای دولتمردان ایران وجود داشت تا به هر طریق غیر از حمله نظامی، آن را حفظ نمایند و گزینه نظامی می توانست آخرین راهکار برای پیشبرد اهداف حکومت قاجار در شرق ایران بوده باشد. آنچه که عباس میرزا در شمال و شمال غرب کشور به انجام رساند، جلوگیری از خطر سقوط حکومت و افتادن کشور به دست استعمارگران بود. اما در مسئله هرات، هر چند تمامیت ارضی کشور در این قسمت به واسطه حضور انگلیسیها به خطر افتاده بود، اما همچنان حکام آن را حکومت ایران تعیین می کرد.

در حقیقت معاهده پاریس که به جدایی دائمی افغانستان از ایران منجر شد، موجب افزایش نفوذ دولت انگلیس در ایران شد. با عقد این معاهده نفوذ سیاسی و اقتصادی و نظامی انگلیس در ایران و منطقه افزایش یافت. انگلیسیها با گرفتن امتیازهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و عقد قراردادهای گوناگون استعماری با روسیه مانند قرارداد 1907 و یا قرارداد 1915 زمینه وابستگی هر چه بیشتر ایران را به دولتهای استعماری فراهم کردند. ناصرالدین شاه نیز که از اقدامات اعتماد الدوله در شرق ایران ناراضی بود، پس از مدت اندکی او را از سمت خود خلع و به شخصه زمام امور کشور را بدست گرفت. با آنکه می رفت تا با اقدامات خردمندانه عباس میرزا ثبات سیاسی به شرق کشور بازگردد، بی کفایتی دولتمردان وقت این فرصت را از ایران گرفت. در حقیقت معاهده پاریس نشانگر ضعف حکومت مرکزی در حفظ تمامیت ارضی کشور بود و خبر از حضور افراد ناتوان بر مصند امور اجرایی کشور داشت.

پی نوشت ها:

1- نفیسی، 1344: 210.
2- خاوری، 1380: 94.
3- اقبال و عاقلی، 1385: 689.
4- اقبال و عاقلی، 1385: 790.
5- دهقان نژاد و جلالیان، 1387: 80.
6- هوشنگ مهدوی، 1377: 247.
7- همان: 713.
8- سپهر، 1390، 1452.
9- دهقان نژاد و جلالیان: 91.
10- خان ملک ساسانی: 31.
11- نصر، 1363: 254.
منابع و مآخذ:
اقبال آشتیانی، عباس و باقر عاقلی(1385) . تاریخ ایران بعد از اسلام . تهران، نامک.
خاوری(میرزا فضل الله شیرازی)(1380) . تاریخ ذوالقرنین . جلد اول، به تصحیح ناصر افشارفر، تهران، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
خان ملک ساسانی(بی تا) . سیاستگران دوره قاجار . تهران، بابک.
دهقان نژاد، مرتضی و زینب جلالیان(1387) . انگلستان و معاهده استعماری پاریس . مجله تاریخ روابط خارجی، دور 10، شماره 37، صص 95-88.
سپهر، محمدتقی لسان الملک(1390) . ناسخ التواریخ . جلد3، به تصحیح جمشید کیانفر، تهران، اساطیر.
نفیسی، سعید(1344) . تاریخ سیاسی اجتماعی ایران در دوره معاصر . تهران، بی نا.
نصر، سید تقی(1363) . ایران در برخورد با استعمارگران . تهران، شرکت مولفان و مترجمان ایران.
هوشنگ مهدوی، عبدالرضا(1377) . سیاست خارجی ایران د دوران پهلوی . تهران، پیکان.
منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 14
  • در انتظار بررسی: 23
  • غیر قابل انتشار: 2
  • هومن ۱۲:۴۲ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
    8 26
    يكي از بزرگترين شانسهاي مردم ايران جدايي افغانستان،جمهوري آذربايجان،بخش هايي از پاكستان و تركمنستان از ايران بود،اگر كمي فكر كنيد و معضلات قومي و مذهبي حال حاضر در منطقه خاورميانه را بررسي مي كرديد به صحت گفته من پي مي برديد،فقط بحرين خيلي حيف شد
  • ۱۲:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
    30 2
    اگر افغانستان و ایران همچنان عمق استراتژیک هم بوند اون وقت نه عراق می تونست به راحتی به فکر حمله به ایران باشه و نه شوروی به خودش اجازه می داد وارد افغانستان بشه. هر چند راه پیوند دوباره ما در آینده همچنان باز خواهد بود.
  • ۱۲:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
    8 11
    لطفا یک گزارش هم راجع به فارس زبان های ازبکستان و شرابط زندگیشون در یک کشور دیکتاتوری رو بررسی کنید.
  • هم وطن ۱۳:۲۱ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
    40 9
    افغان استان پاره تن ایران زمین است با حیله جدا کردند ما با وحدت پیوند می زنیم زنده باد اسلام زنده باد ایران و افغان
  • ۱۴:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
    6 13
    با قوت گفته می شه که محمدرضا پهلوی به غیر بحرین ، مناطق حساس و راهبردی دیگر در کشورمان را هم از دست داده . از جمله مناطقی در مرز ترکیه و سرشاخه های هیرمند که به افغانستان هدیه داده شد و امروز کشورمان باید به افغان ها دست دراز کند که حق آبه ما را بدهید . مشرق یه گزارشی تهیه کنی ممنون می شم .
  • احمد اشرفي نوشنق اردبیلی ۱۶:۰۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
    31 6
    افغانها هم از ما هستند دست همه مسلمانان افغان را می بوسم زنده باد ایران و افغان
  • ۱۷:۰۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
    9 7
    باشه بابا همه مقصر بودن بجز روسها اسم سایتتونو بذارین راشن نیوز بهتره
  • ابر ۱۳:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    26 3
    كاش دوباره افغانستان جزو خاک یران می شد یک ملت 150 ملیونی می شدیم افغانستان و ملتش یه گنج هستند لنت به بانی جدایی افغانستان
  • مهران ۱۲:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۹
    12 24
    نباید جدا میشدن این بخشها از ایران ولی حالا که جدا شدن باید مستقل باشن الان باعث تمام بیکاری ایرانیها کارگرای افغانستانن کی بشه ازخاک ایران برن خدا میدونه یکی نیست به سران مملکتمون بگه بابا لااقل جلوی مرزارو بگیرن که فوج فوج نیان بابا هشت میلیون نفر افغان تو ایرانن
    • حسین زاده IR ۱۹:۲۷ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۶
      0 0
      سلام. لطفا اگر حرفی می زنید درست حرف بزنید. با آمار و اطلاعات. بنده یک ایرانی ام و کاری هم به افغانستان ندارم که بخواهم از آنها حمایت بکنم یا نکنم. یک مازندرانی را چه کار به حمایت از افغانیها؟ اما حرف این است که چرا بدون آمار حرف می زنی؟ کی گفته باعث تمام بیماریها در ایران کارگران افغانی اند؟ چرا به این بینواها تهمت گزافه می زنیم؟ نکند دیشب که آمدند پرتقالها باغ و تربچه های جالیز ما را دزدیدند افغانیها بودند؟ یعنی توی مملکت ما هیچ دزد و دغل پیدا نمی شود ولو یک نفر، و هر چه دزد و دغل است مال افغانیهاست؟ بابا چرت و پرت که میگوییم؟ آری، بخشی از افغانیها بدند. اما مگر توی همان شهر و دهات خودتان آدم بد پیدا نمی شود؟ لابد شاپور بختیار، مسعود رجوی، بنی صدر و... اینها همه افغانی بودند! یزید بن معاویه چی؟ او هم لابد افغانی بود! آقا لطفا اول برویم بشناسیم و آمار بگیریم، آنوقت حرف بزنیم وگرنه حرف زدن ما چرت و پرت بیش نیست. چرت و پرت.
  • سرور محمدی از استان مرکزی محلات ۲۳:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۰
    22 5
    افغان ها هم از بدبختی میان ایران که شکم زنو بچشون سیر باشه الان بعضی افغان ها که میخوان از خیابان رد بشه یکی از ایرانی که سوار موتور یا ماشین باشه میگه افغانی گاهی کله افغانی یا افغانی پدر سوخته افغانی هاهم از خجالت آب میشن بعضی جاهام بجوز اراک و دلیجان اگه پاسپورت داشته باشن هر 6 ماه یا 3 ماه پاسپورت باس باید ویزه باشه پوله این ویزه خیلی زیاد هست بعضی ها توانه ویزه کردن را ندارند و پلیس ها هم میوفتن بجون افغانی بی پاسپورت وقتی میگیرنشون جلوی مردم بازم از خجالت ننگ میکشند فقط کمی فورست بدن ایرانی ها که چه بلایی سر افغانستان میاد یا گروه تروریستی نابود میشن افغان ها با پای خودشون بیرون میرند منم به ایرانی ها هم حق میدم که جوانانشان بیکار هستن حالا که این همه سالم افغان ها ایران بودن کمی دیگرم سبر کنن معلوم نیست چه بلایی سر افغانستان میاد خدا میدونه بازم از رئيس جمهور ایران ممنو نیم
  • عارف IR ۰۲:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۸
    4 0
    باسلام بله واقعا عیف شد که افغانستان از ایران جدا شد افسوس چون در عقیقت ایران و افغانستان پاره ای تن همدیگر بودند درکل تاریخ
  • نقیب FI ۲۲:۳۶ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۳
    0 0
    عا یا شما هازرم که به مردم افغانستان کمک کنید
  • سیدحسن کوهستانی IR ۰۹:۲۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۴
    0 0
    ایران در آن زمان گوشت قربانی بود بین دو ابر قدرت روس و انگلیس.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس